kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۴۱۷۳
تاریخ انتشار : ۳۰ دی ۱۴۰۳ - ۲۲:۵۵

آقای پزشکیان  و لایه پنهان جنگ (یادداشت روز)

 
 
۱- هر کس کمترین آشنایی با تاریخ غرب آسیا داشته باشد، می‌داند که این منطقه به عنوان قلب تمدن و تجارت و منابع طبیعی و انسانی و موقعیت راهبردی، در دو قرن اخیر هرگز از طمع‌ورزی و جنگ‌افروزی ابرقدرت‌ها مصون نمانده است. بنابراین خام‌اندیشی است که کسی خیال کند با انکار واقعیت این جنگ تحمیلی، می‌تواند صلح و آرامش برقرار کند. واژه «جنگ» اما به تنهایی برای بازنمایی واقعیت کافی نیست. جنگ نظامی با همه اهمیت، آخرین حلقه از واقعیت جاری در منطقه بوده است. همواره حرف اول را در جنگ ترکیبی انگلیس و آمریکا (و صهیونیسم بین‌الملل)، نفوذ و شکاف‌افکنی و به تحلیل بردن منابع قدرت‌ساز زده است. آنها دهه‌ها شبکه‌سازی کردند، افرادی را در طبقات مختلف به خدمت گرفتند، میان ملت‌ها به نام ناسیونالیسم شکاف انداختند (در حالی که خود جبهه واحد فراملیتی بودند) و به تجزیه قدرت‌هایی مانند ایران و عثمانی پرداختند. ملت‌های منطقه جنگ را انتخاب نکرده‌اند، بلکه جنگ دائما به شکل‌های گوناگون به آنها تحمیل شده و مقاومت هم با همه تحولاتش از ناسیونالیسم و سوسیالیسم به اسلامی، نتیجه طبیعی این روند بوده است. آنها که مقاومت را سرزنش می‌کنند و دم از مسالمت با تحمیل‌کنندگان جنگی ۱۵۰ ساله می‌زنند، دانسته یا ندانسته، در نقشه دشمن نقش‌آفرینی می‌کنند.
۲- نفوذ، خطرناک‌ترین لایه جنگ است. بسا قلعه‌ها که در برابر ضربات سنگین فرو نریخت و استوار ماند، اما درِ آن، به دست عناصر خائن و نفوذی به روی دشمن گشوده شد. به نظر شما چرا باید مجله وابسته به یک روزنامه اقتصادی غربگرا، سه روز پس از ترور شهید هنیه در تهران و ضرورت انتقام ایران، رئیس‌جمهور منتخب را در حالی که پرچمی سفید و پاره را بالا برده، تصویر کند؟ این همان نشریه‌ای است با وجود نارضایتی مردم و تولیدکنندگان، از گران‌سازی ارز و خودرو (ایجاد تورم) دفاع کرد و نام مهار تورم را سرکوب قیمت‌ها گذاشت. چرا باید یک نشریه اقتصادی در صفحه نخست خود، لباس عمو نوروز بر تن ترامپ کند؟ یا در شماره دیگری‌، تنها راه نجات اقتصاد را مذاکره با آمریکا معرفی نماید؟ یا موفقیت‌های اقتصادی دولت شهید رئیسی را تراژدی بنامد؟
۳- تاریخ به تعبیر سعدی، «جاسوس هم‌کاسه» کم سراغ ندارد. فرومایگانی که با صاحب‌منصبان اظهار همراهی نموده، اما در زمان مناسب، همان‌ها را کتف‌بسته تحویل دشمن داده‌اند. اثبات وجود نفوذ و خیانت، کار اطلاعاتی پیچیده‌ای نمی‌خواهد. اگر کشمیری و کلاهی، اقدام به بمب‌گذاری در دفتر نخست‌وزیری یا حزب جمهوری اسلامی نمی‌کردند، چه کسی خبر داشت که نفوذی هستند؟ اگر وزیر ارشاد دولت مدعی اصلاحات، سال ۱۳۸۸ در لندن (زیر سایه دولت خبیث انگلیس) «اتاق فکر جنبش سبز در خارج از کشور» را تشکیل نمی‌داد و دعوت به آشوب نمی‌کرد، چند نفر باور می‌کردند که امثال او در نقشه MI6 و CIA نقش‌آفرینی می‌کنند؟ اگر معاون وزیر ارشاد همان دولت، نقاب از چهره نمی‌انداخت و ننگ سردبیری شبکه صهیونیستی اینترنشنال را به جان نمی‌خرید، چند نفر می‌دانستند که مدیر سابق روزنامه زنجیره‌ای «آفتاب امروز»، جاسوس انگلیس و اسرائیل بوده؟ ایضا معاون اسبق وزیر دفاع در دولت خاتمی، که به جرم جاسوسی بازداشت و پس از محاکمه اعدام شد.
۴- «عابد- ت» عضو سابق دفتر تحکیم و انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر، ۵ تیر ۱۳۹۲ ‌در مصاحبه با وبسایت «اخبار روز» موضوعی را باز گفت که با تحرکات قبل و بعد افراطیون نسبت به آقایان خاتمی و روحانی (و امروز آقای پزشکیان) مطابقت می‌کند: «اصلاح‌‌طلبان سياست دوگانه‌اي را مقابل حسن روحاني در پيش گرفته‌‌اند. دست از سر او برنمی‌‌دارند، مگر مطمئن شوند چيزي به آنها نمی‌‌ماسد. آنها به روحاني مثل سانديسي نگاه مي‌کنند که تا زماني که آخرين قطره ممکن در او را ميک نزنند، لوله سانديس را از آن بيرون نخواهند کشيد. احتمالاً باید چند نوبت هم حباب و هواي خالي مکيده شود تا مطمئن شوند که ديگر نمی‌‌توانند استفاده‌اي کنند. بعد همان کاري را که با ‌هاشمي رفسنجاني کردند، با او مي ‌کنند. آنها از يک طرف بايد به روحاني بچسبند، چون تنها شانس بقا و حيات‌شان است... از طرف ديگر مطمئن هستند که بخش‌‌هایي از جامعه که از ترس رقیب، يا بر مبناي انتظارات به روحاني رأي داده‌اند؛ به‌زودي از فضاي احساسي خارج شده و کم‌کم بازار انتقاد و اعلام برائت داغ خواهد شد. اصلاح‌طلبان مي‌خواهند از روحاني نهايت استفاده را بکنند، اما جوابگوي کارنامه او نباشند. براي همين به چشم سانديس به او نگاه مي‌ کنند».
۵- عضو تشکل دانشجوی شبه‌اصلاح‌طلب دانشجویی، بیراه نمی‌گفت. همان‌ها که از خاتمی در سال ۱۳۷۶ قدّیس ساختند، بعدها او را هو کردند و خواستار استعفا و یا عبور از خاتمی شدند. همچنین، پس از اینکه آخرین سوءاستتفاده‌ها را از دولت روحانی انجام دادند، ضرورت استعفای او را پیش کشیدند؛ چرا که بارها اذعان کرده بودند دولت روحانی از اواخر سال ۱۳۹۴ و با برجام تمام شده و دیگر هیچ حرفی برای گفتن ندارد. به همین علت، «عباس- ع» (محکوم پرونده فروش اطلاعات به بیگانگان / عضو بعدی شورای راهبردی کابینه چهاردهم) ۶ مهر ۱۳۹۹، خواستار استعفای روحانی شد و همین خواسته بر جای تیتر اول روزنامه اعتماد (متعلق به رئیس فعلی شورای اطلاع‌رسانی دولت) نشست. فشار برای استعفا، تصادفا همزمان با فشار دولت ترامپ و سردرگمی دولت روحانی در تله برجام بود. عجیب‌تر اینکه همزمان، مهره‌های غرب در لبنان و عراق نیز برای استعفای دولت مستقر و بی‌ثبات‌سازی این دو کشور فشار می‌آوردند. شهریورماه همان سال، (چند هفته قبل از تیتر روزنامه اعتماد)، نشریه زنجیره‌ای صدا، بخش دیگری از بازی شبکه نفوذ را به اجرا گذاشته و با اشاره به تحقیر رئیس‌جمهور صربستان از سوی ترامپ نوشته بود: «از نگاه منتقدان، عکسی که ترامپ از مذاکره‌‌کننده می‌پسندد، این است: همچون برّه‌‌ای در مذبح و برده‌‌ای در مسلخ. آيا اقداماتي از این جنس را بايد مايه شرمساري دانست؟ فرض كنيم سياستمدار صرب همچون متهمي در اتاق بازجويي و حتي يك برده در مقابل همتاي آمريكايي نشسته؛ اگر منافع چنين اقتضايي كند، بايد این اقدام را تمسخر كرد، يا عقلانيتي سياسي خواند؟»! آنها بی‌تعارف می‌خواستند آقای روحانی را کتف بسته، مقابل ترامپ بنشانند، اما ناکام ماندند. همان‌ها اگر بتوانند، به آقای پزشکیان هم رحم نمی‌کنند.
۶- جنگ زد و خورد، و فراز و نشیب دارد. اما تاریخ ثابت کرده که پیروزی و عزت ملت‌ها، در مقاومت است، نه ضعف نشان دادن 
و تسلیم شدن. به فلسطین نگاه کنید. خام شدن با وعده دشمن، سرزمین یک ملت را از آنان ربود و آوارگی و ناامنی را تحمیل کرد. اما در غزه، نه فقط صهیونیست‌های جنایتکار بلکه آمریکای ابرقدرت، با مردمی محاصره شده در شهری ۳۶۰ کیلومتر مربعی (تقریبا به اندازه مساحت مشهد و تبریز) جنگیدند و پس از ۱۵ ماه، حماسه‌ای رقم خورد که به گزارش رادیو اسرائیل موجب شده تعدادی از وزرای صهیونیست، برخی از حاضران و دبیر هیئت دولت در جلسه تصویب توافق آتش‌بس‌گریه کنند و وزیر امنیت داخلی و برخی وزرای دیگر کابینه ائتلافی استعفا دهند. این اعترافات صهیونیست‌ها و محافل غربی هم خواندنی است: «منوشه امیر مدیر رادیو اسرائیل: هیچ‌ یک از اهدافی که نتانیاهو در جنگ به دنبال آن بود، محقق نشده و این، یک پیروزی برای حماس و شکستی بزرگ برای اسرائیل است». «نیر کیپنیس، وبسایت واللا: کابوس شکست برای سال‌ها در ذهن همه اسرائیلی‌ها باقی خواهد ماند». « ژنرال گیورا آیلند: حماس به پیروزی رسید و اسرائیل شکست فجیعی خورد. جنگ غزه، یک شکست بزرگ است، زیرا به اهداف خود نرسید». «ژنرال گادی شمنی: دولت اسرائیل در جنگ، شکست خورده ظاهر شده، زیرا فاقد برنامه راهبردی روشن در مورد اهداف جنگ و ابزارهای دستیابی به آن است. این نه‌تنها نتیجه شکست نظامی، بلکه نتیجه شکست رهبری است». «فریاد یوسی یهوشوا، تحلیلگر شبکه عبری i24: اسرائیل شکست خورد؛ ارتش بزرگ ما با تمام امکانات، نتوانست پس از ۱۵ ماه پیروز شود! سخت در اشتباه است، هر کس که فکر کند ترامپ می‌تواند معجزه کند. او هم نمی‌تواند، چون حماس همان غزه، و غزه همان حماس است». 
«روزنامه معاریو: پس از ۱۵ ماه، برای همه روشن شد که جنگ غزه، یک رسوایی راهبردی بدون دستاورد است. حماس، ما را دچار فرسایش کرده‌ است». «کانال ۱۴ تلویزیون اسرائیل: چه کسی باور می‌کرد که یک سال‌ونیم پس از حمله‌ هفت اکتبر، در برابر عامل آن تعظیم کرده و همه چیز را تسلیم او کنیم». «دیوید هرست سردبیر میدل ایست آی: این بزرگ‌ترین شکست برای اسرائیل است، تل ‌آویو چاره‌ای جز پذیرش توافقی تلخ را نداشت و این، سرآغازی بر کابوس‌‌های اسرائیل است».
۷- عدم رعایت تناسب در مدیریت توانمندی‌ها و ابزار‌ها، موجب برساختن تصویری کاریکاتوری و معیوب از مدیریت می‌شود. اصل در برابر دشمنی دشمنان، شناخت منابع قدرت و گسترش توانمندی‌هاست، و نه اصرار بر اظهار ضعف و ناتوانی و تکرار التماس‌گونه واژه مذاکره. دوستانی دلسوز برای رئیس‌جمهور محترم نیستند، آنها که اصرار دارند دولت را ناتوان از اجرای برنامه اقتصادی درونزا و گسترش دیپلماسی نشان دهند و بنابراین در تله مذاکره دوباره با طرف عهدشکن برجام بیندازند. این، همان جریان آلوده‌ای است که موفقیت‌های بزرگ دولت شهید رئیسی در احیای رشد اقتصادی بالای ۵ درصد، سه برابر کردن صادرات نفت و افزایش صادرات غیرنفتی، واردات واکسن، الحاق به پیمان‌های ضد تحریمی، احیای ۸ هزار کارخانه تعطیل یا نیمه‌تعطیل، انجام طرح‌های بزرگ آب و گاز و برق و پالایشگاه و پتروشیمی و راه و...، بدون برجام و FATF را کتمان یا حتی تحریف می‌کند. 
۸- گفته‌اند جنگ، خدعه و فربیب است. طرفین در هیچ یک از ابعاد جنگ، دست خود را رو نمی‌کنند؛ چنان که حکیم بلندآوازه، سعدی علیه‌الرحمه می‌گوید: «به تدبیر جنگ بداندیش کوش- مصالح بیندیش و نیت بپوش/ منه در میان، راز با هر کسی- که جاسوس هم‌کاسه دیدم بسی/ سکندر که با شرقیان حرب داشت
- درِ خیمه گویند در غرب داشت/ چو بهمن به زابلسِتان خواست شد- چپ آوازه افکند و از راست شد/ اگر جز تو داند که عزم تو چیست- بر آن رای و دانش بباید ‌گریست» . اما ما دیپلمات ارشدی را سراغ داریم که یازده سال قبل، همزمان با آماده شدن برای مذاکره، به غلط گفت «آمریکا با یک بمبش می‌‌تواند تمام سیستم‌‌های نظامی ما را از کار بیندازد»(!) و تیر خلاص را به توان چانه‌زنی در مذاکرات زد. او همین چند ماه قبل هم بر خلاف واقعیت غلبه ایران بر تحریم‌ها ادعا کرد: «گفتند ما یاد دادیم که چگونه فروش نفت زیاد بشود. نه خیر وقتی آقای بایدن آمد، سیاستش این شد که پیچ تحریم‌ها را شُل بکند. اجازه بدهید آقای ترامپ دوباره برگردد، آن وقت ببینیم که دوستان 
چه می‌کنند»!
۹- دولت‌های گوناگون آمریکا تا آنجا که می‌توانستند در این ۴۵ سال نقشه کشیدند و ضربه زدند و هر بار گفتند کار ایران چند ماه دیگر تمام است. اما کودتای نظامی، گسیل گروهک‌های مزدور، جنگ تحمیلی، ترور سازمان‌یافته، و تحریم‌های فلج‌کننده و فشار حداکثری، هیچ‌کدام نتوانست انقلاب اسلامی را از بالندگی باز دارد. بنابراین نباید اسیر و مرعوب عملیات فریب نیابتی دشمن شد. گزافه‌گویی برخی عناصر منفعل در حالی است که نشریه آمریکایی فارین پالیسی دو هفته قبل گزارش داد: «ترامپ قبلا یک‌بار در راهبرد فشار حداکثری علیه ایران شکست خورده است. نظریه «مرد دیوانه» او در برابر ایران کارایی ندارد، چرا که دستش برای ایران رو شده است. ترامپ از «نظریه مرد دیوانه» استفاده کرد تا خود را غیرقابل پیش‌بینی و خطرناک جلوه دهد. اما آیا این رویکرد توانست ایران را وادار به تغییر رفتار کند، یا صرفاً به تشدید بحران منجر شد؟ ترامپ با خروج از توافق، فشار حداکثری را آغاز کرد و امیدوار بود که بتواند ایران را وادار به پذیرش توافقی سختگیرانه‌‌تر کند. به گفته جان بولتون، مشاور وقت امنیت ملی‌، ترامپ معتقد بود که ایران در برابر فشارها سر تعظیم فرود خواهد آورد. اما ایران نه‌تنها تسلیم نشد، بلکه نشان داد که فشار حداکثری نتیجه معکوس داشته است».
محمد ایمانی